مدح و شهادت عبدالله بن الحسن علیهالسلام
چون باد در حرارت دشت و دمن دوید چون بوی گل بلند شد و در چمن دوید وارونـه اسـت شـیـوۀ صـحـرای ابـتـلا رو بـه شـکـارگـاه، غـزال خـتـن دویـد میخواست ایستاده نسوزد شـبیه شـمع خـورشـیـدوار با هـمـۀ سـوخـتـن دویـد مردان، زره به قـامت مـردانه بستهاند این نوجوانِ کیست که با پیرهن دوید؟ با اشـتـیـاق رفـت به آغــوش قـتـلـگـاه غربتکشیده بود و به سوی وطن دوید تـیغ بـرهـنـه مـنـتـظـر دستبـوسیاش با سـر به پـایبـوس تـن بیکـفـن دویـد آغـشـته شد به خـون خدا خون پاک او وانـگـاه در رگـان عـقـیـق یــمـن دویـد یا رب چه رفت بر سر عبداللَه و حسین؟ زینب نشـست، فـاطمه آمد، حسن دوید |